ما نصیحت به جای خود کردیم چند روزی در این، به سر بردیم گر نیاید به گوش رغبت کس بر رسولان پیام باشد و بس ضمن ادای احترام به همه اقوام, احزاب وجمعیت های سیاسی , طبقات گوناگون جامعه ایران بخصوص آنها که فقط و فقط برای حفظ تمامیت ارضی - آزادی و رفاه مردم تلاش کرده اند، اینجانب به عنوان کسی که همواره برای سرافرازی هموطنان و استقلال کشور و آسایش مردم تلاش کرده ام و مسلمانی معتقد می باشم و در دفاع از کشور و مرزهای میهن و اعتقادات خود و اکثریت مردم گاهاً پدر و شش برادر در جبهه های جنگ حضور داشته ایم و یک شهید و سه جانباز هم حاصل این حضور در نبرد و دفاع از کشور بوده است .... معتقدم در قرن بیست و یکم دیگر دوره حاکمیت یک گروه یا قشر یا طبقه به نام روحانیت - سپاهی - بسیجی و ... به سر آمده است و هیچ نوع حاکمیتی جزء حاکمیت بی قید و شرط مردم بر سرنوشت خود، برای اداره کشور کارساز نیست. این که گروهی فقیه هستند و ارکان اصلی نظام ازجمله رهبری، قوای سه گانه و مجلس تعیین رهبری را در اختیار داشته باشند و یا کارگزاران، همچون وزیران و استانداران و قانون گذاران باید التزام عملی به ولایت فقیه داشته باشند و بر هفتاد میلیون جمعیت کشور حاکم باشند و این انحصار در تمام شئونات اداری و اجرایی کشور و قانونگذاری و نیروهای مسلح کشور ساری و جاری باشد، دیگر نه شدنی و نه کارآمد است. باید برای حاکمیت مردم بر مردم به معنای واقعی آن (دموکراسی) از هر عقیده و مسلک فارغ از نژاد و قوم و زبان و مذهب و جنسیت, تلاش کرد. ممکن است بعضی ها واژه سکولاریسم را نپسند ند لکن منظور این است که هیچکس به خاطر نوع ایدئولوژی، گرایش فکری، روستایی و شهری بودن، آذری و لر و فارس و کرد و بلوچ و ... بودن، التزام عملی به فقیه و ولی و رهبری داشتن ویا نداشتن، بتواند به ارکان حکومت راه یابد. در واقع معیار انتخاب افراد برای تصدی این مسئولیتها، صلاحیت و شایستگی های علمی و عملی و منطقی و مدیریتی و کارشناسی باشد. مطبوعات آزاد - وجود احزاب و جمعیت ها - گروهها و نهادهای فراوان مدنی و رسانه های آزاد و از همه مهمتر انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی!!، مقدمه کار و آغاز راه است. مردم در سالهای 56 و 57 با همین انگیزه ها مبارزه و انقلاب کردند. حکومت اسلامی، ناکارآمدی خود را در همه ابعاد به ثبوت رسانید. همین مردم نیز در سالهای 75 و 76 برای اصلاحات به پا خاسته و مجلس و دولت اصلاحات تشکیل دادند اما متأسفانه از درون این اصلاحات هم استبدادِ احمدی نژادی حاکم شد! حالا به نظر می رسد بسیاری به سکولاریسم می اندیشند و از طرفی با سرسختیِ حاکمیت و تن در ندادن به واقعیت ها و خواستهای مردم مواجه هستند. اما تردید نکنند که مقاومت در برابر خواست مردم (حاکمیت بی قید و شرط مردم بر مردم) به جای سکولاریسم آنها (مردم) را به سمت حکومت لائیک سوق خواهد داد. چرا که این قانون دیرینه روزگار است، هر افراطی، تفریطی در پی خواهد داشت. " |
Saturday, September 10, 2011
چه باید کرد ؟
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment